استیو جابز; تولد، اخراج، مرگ
استیو جابز، مخترع، طراح و کارآفرین آمریکایی و یکی از بنیانگذاران، مدیران اجرایی و همچنین رئیس شرکت اپل بود. قرار است زندگینامه و مسیر موفقیت او را با هم بررسی کنیم. این شخصیت برجسته دنیای فناوری را همهی ما میشناسیم و اطلاعات اندکی در مورد او داریم. اما اینکه چطور روزهای زندگی خود را سپری کرده است و چه دستاوردهایی خارج از دنیای اپل بدست آورده را اینجا باهم بررسی میکنیم. زندگی او بدون شک یکی از الهامبخشترین داستانهایی است که میتوانیم در دنیای امروز بشنویم و بخوانیم.
خودتان را برای یک داستان عجیب از زندگی این کارآفرین نخبه آماده کنید و سعی کنید خودتان را در هر مرحله جای او بگذارید تا ببینید چه اندازه برای دنیایی که استیو در آن زندگی کرده است ساخته شدهاید. پس اگر آماده هستید، داستان را از تولد و خانواده او شروع میکنیم.
والدین و فرزندخواندگی استیو جابز
استیو جابز در 24 فوریه 1955 در سانفرانسیسکو و در خانواده جوآن شیبل که بعدها به او جوآن سیمپسون گفته شد و عبدالفاتح جان جندالی، دو دانشجوی فارغالتحصیل دانشگاه ویسکانسین به دنیا آمد. این زوج، پسر ناشناس خود را برای فرزندخواندگی واگذار کردند. جابز در دوران نوزادی خود توسط کلارا و پل جابز به فرزندی پذیرفته شد و نام او را استیون پل جابز گذاشتند. کلارا به عنوان حسابدار کار میکرد و پل یک سرباز قدیمی گارد ساحلی و تعمیرکار ماشین بود.
پدر بیولوژیکی جابز، جندالی، استاد علوم سیاسی سوریه بود. مادر بیولوژیکی او هم به عنوان گفتار درمانگر کار میکرد. اندکی بعد از اینکه جابز را در نوبت فرزندخواندگی قرار گرفت، والدین بیولوژیکی او ازدواج کردند و صاحب فرزند دیگری به نام مونا سیمپسون شدند. جالب است بدانید که استیو در سن 27 سالگی خود بود که توانست اطلاعاتی در مورد والدین بیولوژیکی خود کشف کند.
سنین جوانی و تحصیل
جابز با خانواده فرزندخوانده خود در مونتین ویو کالیفرنیا، در منطقهای که بعدها به نام سیلیکون ولی شناخته شد، زندگی میکرد. او از همان دوران کودکی خود، کنجکاو بود. حتی گاهی اوقات هم به ضرر او تمام میشد. به گفته مجله ساینس فوکوس BBC، جابز در دوران کودکی دو بار به اورژانس منتقل شد. دفعه اول به خاطر چسباندن سنجاق به پریز برق و برق گرفتگی، بار دوم به دلیل خوردن سم. مادرش کلارا تا زمانی که مهد کودکش شروع شد، به او خواندن و نوشتن آموخت.
به عنوان یک پسر، جابز و پدرش با حوصله زیادی روی لوازم الکترونیکی در گاراژ خانه خود کار میکردند. پل به پسرش نشان داد که چطور وسایل الکترونیکی را باز کرده و مجدد مونتاژ کند. این سرگرمی باعث شد اعتماد به نفس، صبوری، سرسختی و دانش مکانیک در جابز القا شود.
با اینکه جابز همیشه پسری متفکر،باهوش و مبتکر بود، دوران جوانیش تحصیلات موفقی نداشت. جابز در مدرسه ابتدایی مدام شیطنت میکرد و حتی این شیطنتها به حدی بودند که معلم کلاس چهارم او برای درس خواندن باید به او رشوه میداد. اما آنقدر در کلاسهای آزمایشگاهی خود خوش میدرخشید که مدیران میخواستند او را به دبیرستان بفرستند، اما والدینش آن را رد کردند.
استیون در زمان تحصیل در دبیرستان هومستد، به کلوپ کاوشگر در هیولت پاکارد پیوست. آن جا بود که برای اولینبار یک کامپیوتر دید. او حتی بعد از تماس با موسس شرکت بیل هیولت و درخواست قطعات برای فرکانس شماری که در حال ساخت بود، تابستان خود را با HP کار کرد. در HP بود که جابز با شریک آینده خود و بنیانگذار رایانه اپل، استیو وزنیاک، در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، که هر دو در آن تحصیل میکردند ملاقات کرد.
بعد از دبیرستان، جابز در کالج رید در پورتلند اورگان ثبت نام کرد. او بعد از شش ماه، از دانشگاه خود انصراف داد و یک سال و نیم بعد را صرف کلاسهای خلاقیت در مدرسه کرد. جابز بعدها بازگو کرد که چطور یکی از رشتههای خوشنویسی عشق او را به تایپوگرافی افزایش داد. در سال 1974، استیون به عنوان طراح بازیهای ویدئویی در شرکت آتاری مشغول به کار شد. چند ماه بعد، او شرکت را ترک کرد تا در هند از نظر معنوی ذهنیت خود را رشد دهد. حتی بیشتر سفر کرد و داروهای روانگردان را آزمایش میکرد.
تاسیس Apple Computer Inc توسط استیو جابز
در سال 1976، زمانی که استیون فقط 21 سال داشت، او و وزنیاک شرکت اپل کامپیوتر را در گاراژ خانوادگی جابز راهاندازی کردند. استیو اتوبوس فولکس واگن خود را فروخت و وزنیاک از ماشین حساب علمی و محبوب خود برای سرمایهگذاری و کارآفرینی دل کند. از طریق اپل، این مردان فناوری را دموکراتیک کردند. در واقع آنها فناوری و تکنولوژی را کوچک ، ارزان، بصریتر کردند و باعث شدند در دسترس افراد بیشتری قرار گیرد. دستگاههای الکترونیکی صنعت کامپیوتر وارد زندگی روزمره مردم شدند و این آغاز یک انقلاب بزرگ در دنیای ما بود.
وزنیاک مجموعهای از کامپیوترهای شخصی کاربرپسند را در نظر گرفت و با کمک جابز به عنوان مسئول بازاریابی، اپل در اول راه این کامپیوترهای را با قیمت 666.666 دلار به بازار عرضه کردند. Apple I حدود 774000 دلار برای این شرکت درآمد داشت. سه سال بعد از عرضه دومین مدل اپل، یعنی Apple II، فروش این شرکت به طور تصاعدی به 139 میلیون دلار افزایش پیدا کرد.
در سال 1980، Apple Computer به یک شرکت سهامی عام تبدیل شد و ارزش بازار آن تا پایان اولین روز معاملاتی آن، 1.2 میلیارد دلار بود. با تمام این موفقیتها، چند محصول بعدی اپل نقصهای طراحی قابل توجهی داشتند، که منجر به اعتراض و ناامیدی کاربران و مصرف کنندگان شده بود.IBM خیلی سریع و ناگهانی از نظر فروش، اپل را پشت سر گذاشت و اپل مجبور شد با دنیای تجاریای که تحت سلطه IBM/PC بود رقابت کند.
استیو جابز در سال 1983 به کارشناس بازاریابی پپسی، جان اسکالی پیشنهاد داد نقش مدیر عاملی اپل را بر عهده بگیرد. یک سال بعد، اپل Macintosh را به بازار ارائه داد و باعث شد کامپیوتر به عنوان بخشی از سبک زندگی جدید جوانان تبدیل شود. این دستگاه بسیار جذاب، جوانپسند و خلاقانه بود. اما با وجود فروش مثبت و عملکرد بسیار بهتری که از کامپیوترهای شخصی IBM داشت، همچنان با IBM سازگار نبود.
ترک کردن اپل
اسکالی معتقد بود جابز به اپل آسیب میرساند و مدیران شرکت شروع به حذف تدریجی او کردند. جابز در واقع در شرکتی که خودش بنیانگذارش بود، هیچ عنوان رسمی نداشت و کم کم موقعیتش به حاشیه کار کشیده شد و در سال 1985 اپل را ترک کرد.
تاسیس شرکت NeXT
بعد از ترک اپل در سال 1985، جابز شخصا 12 میلیون دلار برای راهاندازی یک شرکت نرمافزاری و سخت افزاری جدید به نام NeXT Inc. سرمایهگذاری کرد. این شرکت اولین کامپیوتر خود را در سال 1988 معرفی کرده و استیو امید داشت که برای دانشجویان و محققان این دستگاه جذابیت داشته باشد. اما چون قیمت پایه آن 6500 دلار بود، برای مشتریان هدف آن گران بود و نمیتوانستند آن را خریداری کنند.
سیستم عامل شرکت NeXTSTEP خیلی خوب عمل کرد و برنامهنویسان از آن برای توسعه ویدئو گیمهایی مثل Quake و Doom استفاده کردند. شاید جالب باشد بدانید تیم برنرزلی، کسی که اولین مرورگر وب را ساخت، از یک کامپیوتر NeXT استفاده کرد. اما این شرکت در بخش عمومی، تلاش میکرد که مشتریان هدف خود را از آمریکا دریافت کند و تمرکزش روی این موقعیت جغرافیایی بود. در نهایت در سال 1996، اپل این شرکت را به قیمت 429 میلیون دلار از استیو جابز خرید.
استیو جابز و پیکسار
در سال 1986، جابز یک شرکت انیمیشن سازی را از جورج لوکاس خریداری کرد که در حال حاضر ما آن را با نام استودیوی انیمیشن پیکسار میشناسیم. استیو بسیار به پتانسیلهای پیکسار باور داشت و به همین دلیل از همان ابتدا، 50 میلیون دلار از پول خود را در این شرکت سرمایهگذاری کرد. دقت کردهاید هر جا رد پایی از استیو وجود دارد، موفقیت در سطح جهانی هم دیده میشود؟ این کارکتر واقعا خارقالعاده، باهوش و الهامبخش است.
اگر نمیدانید محصولات پیکسار کدام انیمیشنها هستند، توصیه میکنیم نگاهی به لیست زیر بیاندازید. این استودیو فیلمهای بسیار محبوبی را ساخته است. این فیلمها عبارتند از:
- داستان اسباببازیها (قسمت اول در سال 1995)
- در جستجوی نمو ( در سال 2003)
- شگفتانگیزان ( در سال 2004)
- ماشینها ( در سال 2006)
- Up (در سال 2009)
تمام این شاهکارها در زمانی ساخته شدند که استیو سهام این استودیو را خریداری کرد. در سال 2006 پیکسار با دیزنی ادغام شد و همین مسئله باعث شد جابز به بزرگترین سهامدار دیزنی تبدیل شود. تا ژوئن سال 2022، فیلمهای پیکسار مجموعا 14.7 میلیارد دلار در باکس آفیس جهانی فروش داشتند.
بازگشت به اپل و شروع اختراعات نوین
در سال 1997، اپل بالاخره پذیرفت که استیو رکن اصلی رشد این کمپانی است. استیو به اپل برگشت اما دیگر مثل قبل نبود و با یک سمت قدرتمند کارش را شروع کرد. او به عنوان مدیر عامل اپل به شرکت خود برگشت. همانطور که باعث شد اپل در دهه 1970 موفق شود، در دهه 1990 هم بار دیگر شرکت را احیا کرد.
جابز با تیم مدیریتی جدید، گزینههای سهامی که تغییر پیدا کرده بودند و دستمزد سالانه 1 دلاری که خودش تحمیل کرده بود، اپل را به مسیر اصلیاش برگرداند. محصولات مبتکرانهای مثل iMac، کمپینهای برندینگ موثر و طراحیهای شیک محصولات یک بار دیگر توجه مصرفکنندگان را به خود جلب کرد.
در سالهای بعد، اپل محصولات انقلابی خود مثل مک بوک ایر، آی پد و آیفون را معرفی کرد که همگی نشان میدادند فناوری چطور تکامل پیدا میکند. تقریبا بلافاصله بعد از عرضه یک محصول جدید از اپل، رقبای او سعی میکردند یک محصول مشابه محصولات آن تولید کنند. تیم فروش و برندینگ این کمپانی در سال 2007 تصمیم گرفت برای اینکه بتوانند گستردگی طیف محصولات خود را بیشتر از قبل نشان دهند، نام تجاری Apple Computer Inc. را به Apple تغییر دادند.
گزارشهای سه ماهه اپل در آن سال بهبود قابل توجهی داشت. ارزش سهام 199.99 دلار برای هر سهم بود که خب در آن زمان رقم بسیار خوبی بود. در حدی خوب بود که یک رکوردشکنی محسوب میشد. این شرکت در همان سال به سود بسیار جذاب 1.58 میلیارد دلاری، 18 میلیارد دلار مازاد در بانک و بدهی صفر دلاری رسید.
در سال 2008، افزایش فروش iTunes و iPod باعث شد اپل بعد از Walmart به دومین خرده فروش دنیای موسیقی آمریکا تبدیل شود. اپل حتی در فهرست Fortune هم رتبه اول را دریافت کرد. این لیست شامل تحسینشدهترین شرکتهای آمریکایی است. دستاورد بعدی هم کسب رتبه اول در بین شرکتهای Fortune 500، از نظر میزان بازدهی سهامداران بود.
اپل از سال 2007 تا الآن دهها نسخه از آیفون را عرضه کرده است. مثلا در فوریه 2023، یک گوشی نسل اول بدون بستهبندی و در حراجی به قیمت بیش از 63000 دلار فروخته شد. در واقع حتی وقتی استیو جابز خودش هم دیگر در بین تیم نیست، اثر ماندگارش همچنان ارزشمند و پرطرفدار است.
ارزش خالص اپل
طبق گزارشات فوربز، دارایی خالص استیون جابز، مدتی قبل از مرگش، یعنی در سال 2011 به 8.3 میلیارد دلار رسیده بود. Celebrity Net Worth هم تخمین زده است این ثروت قرار است به 10.2 میلیارد دلار برسد.
ارزش بازار اپل در ژانویه 2022 به 3 تریلیون دلار رسید. یعنی سهام اولیه جابز در این شرکت از سال 1980، حدود 330 میلیارد دلار ارزش داشته است. یعنی اگر استیو در حال حاضر زنده بود، حتی از ایلان ماسک هم ثروتمندتر میشد. اما بر اساس گزارش نیویورک پست، جابز در سال 1985، تمام سهام اپل را به جز یکی از سهامها فروخته بود.
بیشتر دارایی خالص جابز از سهم تقریبا 8 درصدی دیزنی و فروش پیکسار در سال 2006 بدست آمد. جالب است بدانید این سهام در سال 2022، 22 میلیارد دلار ارزش داشت و جابز قبل از مرگش آن را به همسرش واگذار کرده بود. گفتیم همسرش. بیایید کمی درباره همسر و فرزندان او صحبت کنیم.
همسر و فرزندان جابز
جابز و لورن پاول در 18 مارس 1991 ازدواج کردند. این زوج در اوایل دهه 1990، در Stanford business school ، جایی که پاول دانشجوی MBA بود، آشنا شدند. آنها سه فرزند داشتند و همراه فرزندان خود در پالو آلتو زندگی کردند. فرزند اول آنها رید در 22 سپتامبر 1991 متولد شد. ارین متولد 19 اوت 1995 و ایو متولد ژانویه 1998 است.
جابز در 17 می 1978، زمانی که 23 سال داشت، پدر یک دختر به نام لیزا برنان جابز شد. در واقع این دختر حاصل رابطه او با دوست دخترش کریسان برنان بود. البته او در اسناد دادگاه، انکار کرد که پدر لیزا است و حتی ادعا کرد که عقیم است. لیزا در کتاب خاطراتش Small Fry نوشت که آزمایشهای DNA که در سال 1980 انجام شد با استیو مطابقت داشت. جابز تا 7 سالگی با دخترش هیچ ارتباطی نگرفت ولی ثابت شده بود که باید هزینههای زندگی او را به عنوان یک پدر پرداخت کند.
وقتی لیزا نوجوان بود، زندگی با پدرش را شروع کرد. در سال 2011، جابز گفت:” من کارهای زیادی انجام دادهام که به آنها افتخار نمیکنم، مثل باردار کردن دوست دخترم در 23 سالگی و رفتاری که با او داشتم.”
تشخیص سرطان پانکراس و چالشهای سلامتی
در سال 2003، استیو جابز متوجه شد که یک تومور عصبی در غدد درون ریز دارد. در واقع یک نوع نادر اما قابل عمل از سرطان پانکراس است. استیون به جای اینکه انتخاب کند به سرعت جراحی شود، رژیم غذایی پسکو-گیاهخواری خود را تغییر داد. او در این دوران، در حال بررسی گزینههای درمانی شرقی بود.
به مدت 9 ماه، جابز جراحی خود را به تعویق انداخت و هیئت مدیره اپل را عصبی کرده بود. مدیران اجرایی نگران این بودند که اگر اخباری مبنی بر بیمار بودن مدیر عامل منتشر شود، سهامداران سهام خود را بفروشند و سهام اپل سقوط کنند. اما در نهایت، بیماری جابز محرمانه ماند.
در سال 2004، استیو یک عمل جراحی موفقیتآمیز برای برداشتن تومور پانکراس انجام داد. جابز در سالهای بعد کمی در مورد وضعیت سلامتی خودش صحبت کرد.
در اوایل سال 2009، گزارشهایی در مورد کاهش وزن استیون منتشر شد. بعضی افراد پیشبینی میکردند که مشکلات سلامتی او مجدد برگشته است و نیاز دارد دوباره پیوند کبد انجام دهد. جابز هم در پاسخ به این نگرانیها گفت که فقط تعادل هورمونهایش بهم ریخته است. چند روز بعد از گفتن این حرف، به مرخصی شش ماهه رفت.
او با یک ایمیل به کارمندان خود گفت:” مسائل مربوط به سلامتی من پیچیدهتر از آن است که آنها فکر میکنند.” . بعد هم تیم کوک را که مدیر اجرایی اپل بود، به عنوان مسئول عملیاتهای روزمره اپل معرفی کرد.
او تقریبا یک سال از کانون توجهات دور بود و بعد از این دوران، یک سخنرانی کلیدی در یکی از رویدادهای اپل در 9 سپتامبر 2009 داشت. فعالیتهای او در سال 2010 بیشتر به عنوان استاد تشریفات، یعنی کسی که از محصولات جدید رونمایی میکرد، خلاصه میشد.
مجدد در ژانویه 2011، استیو جابز اعلام کرد که به مرخصی پزشکی میرود. در ماه آگوست، او از سمت مدیرعاملی اپل استعفا داد و مسئولیتهای خود را به تیم کوک سپرد.
مرگ و آخرین کلمات
جابز در 5 اکتبر 2011 و در سن 56 سالگی، در خانه خودش در پالو آلتو کالیفرنیا درگذشت. علت رسمی مرگ او هم ایست تنفسی بود. این مشکل کاملا مرتبط به سالهای مبارزه او با سرطان پانکراس شناخته میشود.
نیویورک تایمز در مورد او گزارش داد که در آخرین هفتههای زندگی، استیو به قدری ضعیف شده بود که به سختی از پلههای خانه خود بالا میرفت. اما با این حال، او فرصت خداحافظی با برخی از همکاران قدیمی خود مثل باب ایگر، مدیر عامل دیزنی را داشت.
خواهر مونا سیمپسون نوشت که استیو درست قبل از مرگش، مدت طولانی به خواهرش، پتی، سپس همسر و فرزندانش نگاه کرد. بعد هم با گفتن آخرین کلماتی مثل :” اوه وای. اوه وای. اوه وای”، از دنیا رفت.
نزدیکترین خانواده و دوستان جابز او را در یک دورهمی کوچک یاد کردند، بعد در 16 اکتبر، مراسم خاکسپاری او در محوطه دانشگاه استنورد برگزار شد. یکی از افراد مشهور حاضر در این مراسم، بیل گیتس، بنیانگذار مایکروسافت بود. جوآن بائز خواننده مشهور هم در این مراسم حضور داشت. ال گور معاون سابق رئیس جمهور آمریکا، تیم آلن و حتی روپرت مرداک رئیس News Corporation هم در مراسم خاکسپاری استیو شرکت کردند.
در کمال ناباوری، جابز در یک قبر بینشان در قبرستان آلتا مسا در پالو آلتو دفن شده است. بعد از اکران فیلم استیو جابز در سال 2015، طرفداران او برای پیدا کردن این مکان به گورستان رفتند. اما از آنجایی که گورستان اجازه فاش کردن محل اصلی قبر را ندارد، بسیاری از این طرفداران پیامهایی را برای جابز در یک کتاب یادبود ثبت کردند.
فیلم و کتاب در مورد استیو جابز
استیون قبل از مرگش به نویسنده و روزنامهنگار مشهور، والتر آیزاکسون اجازه داد تا زندگینامه رسمی او را بنویسد. جابز بیش از 40 مصاحبه با ایزاکسون داشت و ایزاکسون توانست با بیشتر از 100 نفر از اعضای خانواده، دوستان و همکاران او هم صحبت کند. استیو در ابتدا برای تاریخ انتشار این زندگینامه، تاریخ نوامبر 2011 برنامهریزی کرده بود. اما در 24 اکتبر و 19 روز بعد از مرگش، این کتاب وارد بازار شد.
زندگی او موضوع دو فیلم بسیار مهم هم بوده است. اولین آن در سال 2013 منتشر شد و خیلی ساده به اسم خو او یعنی جابز نامگذاری شده بود. نقش استیون را اشتون کاچر ایفا کرد و جاش گاد در نقش استیو وزنیاک درخشید. وزنیاک در سال 2013 به The Verge گفت که با او تماس گرفته شد تا روی فیلم کار کند، اما متاسفانه نتوانست این کار را انجام دهد.
” من یک فیلمنامه را تاجایی که میتوانستم خواندم و احساس کردم که کار مزخرفی است.”
البته او بازیگران را بسیار تحسین کرد، اما به Gizmodo گفت که احساس میکند شخصیت او و استیون به درستی به تصویر کشیده نشده است.
در عوض، وزنیاک با کمپانی سونی پیکچرز روی فیلم دوم کار کرد. در سال 2015، فیلم استیو جابز که از بیوگرافی ایزاکسون اقتباس شده بود منتشر شد. مایکل فاسبندر در نقش جابز و ست روگن در نقش وزنیاک بازی کردند. فاسبندر نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد و کیت وینسلت همبازیاش برای بازی در نقش مدیر بازاریابی اپل و NeXT، جوانا هافمن، نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد.
جالب است بدانید در همان سال، الکس گیبنی، فیلمساز مشهور، زندگی و میراث جابز را در مستند ” استیو جابز: مردی در ماشین” مورد بررسی قرار داد.
معروفترین پادکستهای استیو جابز
Clashing Worlds, Unparalleled Wisdom
در این اپیزود، تضاد بین مشارکتهای پیشگامانه استیو جابز در صنعت فناوری و دیدگاه سرگرمی محور جو روگن به برنامهاش، پادکست جالبی برای مخاطب خواهد بود. ما قبلا بارها در مورد جو روگن و اثر بسیار زیادش در دنیای فناوری گفتهایم. با نوآوری بی بدیل جابز و توانایی منحصر به فرد روگن برای برقراری ارتباط با مخاطبان مختلف، این گفتگو طیف گستردهای از موضوعات جذاب را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین اگر طرفدار روگن و یا استیو هستید، میتوانید خیلی بیشتر از حد تصورتان از این اپیزود لذت ببرید و از آن درسهای منحصر به فردی بگیرید.
The Unforgettable Charm of Steve Jobs
در این اپیزود، لکس فریدمن به بهترین شکل ممکن شخصیت و هالهی جذاب اطراف استیو جابز را برای مخاطبان خود شرح میدهد. اینکه چطور استیون مخاطبان خود را جذب میکرد، چطور حظورش در هر فضایی محسورکننده بود و مهارت او در داستان سرایی، نکاتی هستند که در این اپیزود مورد بحث قرار میگیرد. خود استیو در این اپیزود حضور ندارد ولی نامش همیشه در یاد و خاطرهی تمام دوستداران تکنولوژی باقی میماند.
“The Jordan Harbinger Show” – Insights into Leadership and Entrepreneurship
جردن هاربینگر به عنوان کسی که جذابترین مصاحبههای تاریخ را آماده کرده است، در این اپیزود با استیو جابز فقید صحبت میکند. در این قسمت آنها ویژگیهایی که یک رهبر و کارآفرین موفق را تعریف میکند را بررسی میکنند. جابز با تکیه بر تجربیات خود، درسهای ارزشمندی را در مورد ایجاد یک شرکت، پرورش ذهنیت انعطافپذیر و تصمیمگیری جسورانه به اشتراک میگذارد. اگر کارآفرین هستید، توصیه میکنیم حتما این پادکست را گوش دهید.
“Wolf Clock” – discovering the personal side of Steve Jobs
در این قسمت جذاب، مجری مشهور NPR، جیم فروند، از استیو جابز دعوت میکند که داستانهای شخصی خود را با مخاطبان به اشتراک بگذارد. او در مورد تربیتش بحث میکند و تجربیاتی را که شخصیتش را شکل داده است، فاش میکند. در طول این پادکست بسیار صمیمانه، جابز در مورد سفر، شکستها و نحوه برخوردش با موانع صحبت میکند. Wolf Clock به شنوندگان این فرصت را میدهد که جنبه شخصی و انسانی این شخصیت الهامبخش را بیشتر بشناسند.
سخن پایانی
ما در این بخش از مدرسه صفر تا صد تمام آنچه که لازم است در مورد استیو جابز فقید و کمپانی مشهورش اپل بدانید را بیان کردیم. از تولد، فرزندخواندگی و حتی مرگ او هم صحبت کردیم. مسلما هر بخش از زندگی او بخشهایی دارد که برای ما تا ابد مثل یک راز باقی میماند. اما در کل، مسیر شکلگیری یک شخصیت برجسته مثل او، میتواند برای ما بسیار الهامبخش باشد. خود استیو در سالهای حیاتش تلاش میکرد مانند موسس توییتر جک دورسی به مردم جهان خدمت کند و بهترین ورژن هر دستگاهی را به دست مردم برساند.
یکی از بزرگترین دلایل موفقیت او همین دیدگاه زیبا به تکنولوژی و علم بود. پس اگر قرار است در دنیای امروز محصول یا خدماتی را ارائه دهید و میخواهید موفقیتتان تضمین شده باشد، سعی کنید خلاقانه و خیرخواهانه فکر کنید. هوشمندانه کار کنید و تحت هیچ شرایطی دست از مبارزه برای زندگی برندارید. اینها درسهایی بودند که میتوانستیم از بیوگرافی استیو بگیریم.
دیدگاهتان را بنویسید